منبع : http://babajoooonam.blogfa.com/post/8
X تبلیغات
بابایی دوست دارم
صفحه اصلي | عناوين مطالب | تماس با من | قالب وبلاگ | پروفايل
درباره وب
لينک هاي مفيد
نایت نما
چت فارسی
آیکون های زیباساز وبلاگ
راه اندازی سرویس وبلاگدهی
گالري عکس | چت روم فشن
دلتنگتم
تاريخ : شنبه سی ام فروردین 1393 | 18:52 | نويسنده : گندم بابا
وقتی یاد اون موقعا میفتم دلم میخواد زار زار گریه کنم دوتامونم کم پیدا بودیم خیلی کم با هم حرف میزدیم من دلتنگ میشدم هربار که بارون میبارید میرفتم زیرشو کلی به یادت گریه میکردم من ازت خوشم اومده بود تو دلم جا باز کرده بودی و هرچند کم حرف میزدیم همون وقتای کوچولو هم برام لذت داشت.
واقعیت این بود که هیچ حسی نباید به هم پیدا میکردیم و من خبر داشتم که تو هیچ حسی بهم نداری و صرفا باهام حرف میزنی ولی من حس داشتم خیلی کم ولی داشتم دلم میخواست همیشه باشی تا باهات حرف بزنم هروقت تو بودی دیگه هیچ کسو نمیدیدم اینو خودت بهم یاد دادی میدونستم دوست داری وقتی با تو حرف میزنم تمام توجهم به تو باشه و چیز دیگه ای حواسمو پرت نکنه. هشت ماه همینطور گذشت با همین گریه ها با همین دلتنگیا تا اینکه رفتم....
بقیشو خودت میدوتی اما میخواستم بگم وقتی آدما نیستن حس نیاز بیشتر و بیشتر میشه و من این حس نیاز رو درک کردم و دوسش دارم...
هنوزم این حسو دارم فقط جنس نیازم متفاوت شده تو این نیازو خوب درک میکنی
اینبار هم خودمم ...
نظر بدهيد
آخرين مطالب
بی وفا نیستم
دلتنگتم
در برابر هر زن...
رفتن...
کوچه...
دلم تنگه....
ماه تو...
116 روز مونده
برای بابا جوووونم
آرشيو مطالب
فروردین 1393
امکانات وب
کد ریزش قطرات اب
کد های زیباسازی
گالری عکس های زیبا
قالب وبلاگ
کد همین آهنگ
Design By Nightnama.ir