[عنوان ندارد] - دوشنبه بیست و پنجم فروردین 1393

          اميد 
            بازدید : 18
          جمعه 29 فروردین 1393
           نظرات (0)
        

منبع اصلی این متن : http://shabrang60.blogfa.com/post-395.aspx می باشد اگر تصاویر باز نشدند یا لینک های متن خراب بودند از سایت منبع دیدن کنید

X تبلیغات

شبرنگ60...

خاطرات و دلنوشته ها

به نام خدا

زن می اید خانه ما .همیشه می آمد.از جمله آدمهاییست که از بچگی مقابل چشمانم بوده.حتی شاید اولین حمام زندگیم را او مدیریت میکرده.زن سالهای سال است که با خانه ما آشناست.دلاک خانه بود از قدیم نه تا به حال .زن هشتادرادارد.قویست و چهار شانه .چروک زیادی ندارد چهره اش.مطمئنم اگر روزگار بر او سخت نگرفته بود .پوستش صاف صاف بود.

دستش سیاه شده.مچ دستش را میگویم .مادر میپرسد چه شده.میگوید پسرم دستانم را پیچانده.قلبم میایستد.مادر میگوید برا ی چی؟زن میگوید شیشه ای شده.مادر میگوید:مگه ترک نکرده بود؟زن میگوید چرا.چندسال ترک کرده بود .حالا هم شیشه میکشد.میپرسم کارهم میکند؟زن و بچه اش چه ؟میگوید :کتک میخورند از دستش .گاهی میرود روی اتوبوس.دلم هُری میریزد به همه مسافران فکر میکنم.چه کسی یک آدم شیشه ای را راننده کرده.میگوید شوفر خوببیست .واقعا میترسم سوار اتوبوس شوم حتی اگر اسکانیا نباشد

-------------

این روزها زیاد به این موضوع فکر میکنم.آدم هایی که به جایی میرسند و فراموش میکنند اطرافیانشان را دوستانشان راوآدم هایی که روزی به حرفشان گوش دادند.باید فاصله گرفت ازاین آدم ها .شاید تازه به دوران رسیده اند.شاید هم نه من و ما ها اشتباه میکنیم مشکلی هست که نمیدانیم

--------------

مادر حرف جالبی زدند.میگویند یکی بگه آخه به جای تبلیغ بچه دار شدن و مرخصی نه ماهه دادن به زن های کارمندسر چهل سالگی یه مقدار رفاه برای جوونا فراهم کنید که اونها نسل داشته باشند که چهل سالشون هم شد و به خانه بختشان نرفتند.فکر میکنم که مسئولان البته برخی از آنها کاش مثل مادر فکر میکردند.

--------------

ریچارد فرای و جنازه اش که در آرزوی زاینده رود خشک مانده و به نارنجستان شیراز هم قانع شده تکه ای از فکر این روزهایم را پرکرده .اینکه اگر دستت را تا ارنج هم پراز عسل کنی بعضی ها میخورند و طلبکار هم هستند .فکر نمیکنم کسانی که قبر پروفسور پوپ را خراب میکنند یا اجازه دفن یک جنازه را نمیدهند به میراث جاودانی که این غریبه ها برایمان گذاشتند فکر کرده باشند .لااقل خدماتشان بیشتر از روسیه محترم که جای کفشش بدجوری روی تاریخمان مانده بوده اند

دوشنبه بیست و پنجم فروردین 1393 | 11 بعد از ظهر | ندا | 5 نظر

.............................................

صفحه اصلی

ایمیل

پروفایل من

رتبه وبلاگ شما

PreviousItems

.............................................

Link

.............................................

قالب وبلاگ

قیمت سکه

آقای حمید امامی

خانم مهناز علی پناه

خواهر زاده دوست داشتنیم داوووووووووووووود کوچولو

یه همشهری

خواهرم مرجان جون

اقای مسرت(اهل کتاب حتما به این وبلاگ سر بزنید )

کوچکترین مدرسه دنیا ( خیلی جالبه ، توصیه میکنم سر بزنید،و فکر کنید)

دوست خوبم هستیا

دختری به اسم رویا

وبلاگ تخصصی فولکلور(اقای دکتر خلعتبری)

باران

محيايي هميشه زنده

آقای صدرا/هم رشته ای

دوست ایرانشناسی دیگر به نام منصوره

معماری

آخرین نوه مادربزرگ(زهرا جون)

یه کوچولوی دوست داشتنی

وبلاگ پدری مهربان

محمد جون (شیطون ترین خواهرزاده من)

خانم بتی

مودم همراه 3G

قیمت سکه

download movies

آژانس هواپیمایی