loading...
وب 20
اميد بازدید : 23 جمعه 29 فروردین 1393 نظرات (0)

منبع اصلی این متن : http://ziyaabad-dehsefid.blogfa.com/post/115/ می باشد اگر تصاویر باز نشدند یا لینک های متن خراب بودند از سایت منبع دیدن کنید 

X تبلیغات

 

روستای ضیاءاباد (ده سفید)

ده سفید نام قدیم روستای ضیاءاباد برگرفته است از معادن خاك سفيد كه دراطراف روستاوجود دارد

 

لَپَّرلَپّر

 

بازی دونفری بودوهرکدام ازنفرات سنگ تختی پیدامیکردند.دریک جامی ایستادند،نفراول سنگش راپرتاب می کرد،نفردوم بایدباسنگش سنگ اورانشانه می گرفت ومی زداگرسنگش به سنگ اوبرخوردمی کردسواربرکول نفراول می شدوتامحل سنگهااورامی بردوامااگرسنگش به هدف نمی خوردبایدنفراول راکول می کردوتامحل سنگ هامیبردووقتی اوراپیاده می کرد حال نوبت نفردوم بودکه اول سنگ راپرتاب کندوبازی به همین طریق ادامه پیدامی رد.

 

ازمن داری

 

 

این بازی گروهی بود،اول یک نفرراباشیریاخط انتخاب می کردندواودروسط بازی می ایستادیک نفرازبیرون می آمدوباکف دستش به پشت اومی زدومی گفت ازمن داری وفرارمی کردواوبایداورادنبال می کردوبه اومی رسیدوباکف دستش اورامی زدکه اصطلاحاً به این کاراو"کُو"میگفتندوکسی که کوشده بودحالابایدوسط می ایستاداماکاربه همین سادگیهانبودچون وقتی که اونفری راکه به پشت اوزده بودوفرارکرده بوددنبال می کرددیگران به اونزدیک می شدندوبه پشت اومی زدندواوبایدآخرین نفری راکه به پشت اوزده بودرادنبال میکردوبه همین صورت دیگران به اواجازه نمی دادندکه اوآخرین نفرراکو کند،ولی اوبایدخیلی چالاکی ازخودنشان می دادوبالاخره یکی ازآخرین نفراتی راکه به پشت اوزده بودندراکومی کردواین بارشخص کوشده موظف بودکه دروسط بایستد.وبازی به همبن صورت ادامه پیدامی کرد.

 

 

 

خرِمِه بَجو

 

این بازی گروهی بودونفرات آن ازسه نفرکمترنبود.اول دایرۀ بزرگی روی زمین میکشیدند،باشیریاخط یک نفرانتخاب می شدویک  نفرازافراددیگرآنهم براساس شیریا خط سواربرپشت نفراول می شد،بقیۀافرادهم داخل دایره بودند،نفراول که حالایک نفرسواربرکول اوشده بودبایدباهمین حال بقیه را دنبال می کردتابه یک نفرمی رسیدوبه محض این که یک نفررابادست لمس می کردآن نفرلمس شده باخته بودوحالانفراول سواربرپشت اومی شدواکنون اوبودکه باید دنبال بقیه می کردتابتواندیک نفر را لمس کندوبازی به همین صورت ادامه پیدامی کرد.

 

خرک خرک

 

 

این بازی نیزگروهی بود،درگروه های حدودپنج نفری،اول نفرات دودسته می شدند،دودستۀ تقریباًپنج نفری باشیریاخط ویاتریاخشک گروه بازنده معلوم می شد،چهارنفرازگروه بازنده دریک دایرۀ گرددستهارابه گردن هم می انداختندومی ایستادندویک نفرهم که به او دادامی گفتندگرداگردحلقۀ چهارنفری می چرخید.دراین حال نفرات گروه مخالف کمین می کردند ودورازچشم دادابه پشت افرادحلقه می پریدند،دادادرحالی که نبایددستش ازافرادحلقه دورمی شداطراف افرادمی چرخیدواگرپایش به افرادتیم مخالف قبل ازسوارشدن می رسیدآن فردبه اصطلاح "کُو"شده بودودراین حال تیم مخالف بازنده بودوبایدافرادشان به میدان آمده وحلقه می بستندوبازی به همین صورت ادامه پیدامی کرد.

 

اوزون اِشّک

 

 

این بازی نیزگروهی بود،معمولاًدردوگروه سه نفری ویابیشتر.گروه بازنده که باشیریاخط ویاتریاخشک تأیین میشدبه میدان می رفت،به این صورت که یک نفرشان می ایستادودویاسه نفردیگرکمر راخم کرده ودرمقابل اوپشت هم می ایستادندبه صورتی که نفراول سرش رالای پای نفرایستاده می گذاشت ونفرات بعدی هم خم شده وسرشان رابه پشت نفراول خم شده می چسباندند،درفاصلۀحدوداً دومتری نفرآخرخم شده لنگه کفشی به عنوان مرز می گذاشتند.حال یک نفرازتیم مقابل دورخیزمی کردوآخرین قدمش رابه پشت مرزمی نهادومی پریدتابه پشت افرادخم شده سوارشودودراین حال اگروی به پشت افرادنمی رسید گروهش باخته بودواگرمی رسید حال نوبت نفربعدی بودکه بپردوپشت سراوبه پشت افرادخم شده سوارشودواگرآنهاکه می پریدندآنقدرجلوسوارمی شدندکه جابرای نفرات بعدی می ماند،نفرات بعدی هم سوارمی شدندواین کارراتکرارمی کردندتا این که بالاخره یا یکی ازافرادنمی توانست درپریدن به پشت نفرات برسد ویا این که نمی توانست آنقدرجلوبنشیندکه جابرای نفرات بعدبماندونفرات بعدبه علت نبودجابه زمین می افتادندودراین حال گروه باخته بودوبایدبه میدان می رفت وبازی به همین صورت ادامه پیدا میکرد.

 

 

 

کُوشَک

 

این بازی نیزگروهی انجام می شدودوحالت داشت،یک خیز ودوخیز

 

یک خیز

 

 

ابتدانفری راکه به اصطلاح بایدمی خوابید یعنی بایدخم می شدتادیگران ازروی وی بپرندباشیریاخط ویاتریاخشک تأیین می کردند.بازی درزمینی نرم انجام می شد،شخص تأیین شده داخل زمین شده وکمر راخم می کرد،ابتدادرفاصلۀیک متری اولنگه کفشی قرارمی دادند،اشخاص دیگردورخیزکرده وپارابه پشت کفش که مرزبازی بودمی زدند ودستهارابه پشت شخص خم شده می زدندوازروی وی می پریدند،آخرین نفرکه می پرید شخص خم شده فاصله اش راباکفش که مرز بود حدودیک متردیگرافزایش میدادودوباره افرادشروع می کردندبه پریدن وبعد بازهم شخص خم شده فاصله اش رابیشترمی کردتا این که بالاخره یکی ازافردنتواندفاصله رابپردودراین صورت اوبازنده بودوبایداومی خوابیدوبازازفاصلۀ یک متری کفش  پریدن شروع می شدوبازی به همین صورت ادامه پیدامی کرد.امادردوخیزافرادحق داشندبعدزان که گام نخست رابه پشت مرزمی زدندومی پریدند یک باردیگرپابه زمین بزنندوبعدازروی فردخم شده بپرند.دربازی دوخیزفاصلۀ شخص خم شده بامرز بیشترمی شد.

 

 

 

تُپّچّه یاتوپ چو یعنی توپ وچوب

 

 

این بازی نیزگروهی بود،افراد دوگروه می شدند وبازی درزمینی بزرگ انجام می شدابتدای زمین را"کند"یا،ده ،می گفتند،ازابتدای زمین به فاصلۀ حدودهفتادتاهشتادمترجایی رامشخص می کردندوبه آن دال می گفتندوحدودسه متربعدازابتدای زمین را"داغ"یاصحرامی گفتند.گروه اول که باشیریاخط ویاتریاخشک مشخص می شدبرنده بودودر ده می ماندوگروه دوم به صحرامی رفت ونفراتش درصحراپخش می شدندویک نفرشان به عنوان اوسا درحوالی دال می ماندوبازی شروع می شد.وسایل بازی یک عددچوب دستی بودویک عددتوپ کرکی تنیس ،اولین نفرازگروهی که درده بودندتوپ رابه به هوامی انداخت وباچوب محکم به آن ضربه می زد،اگرچوب به توپ برخوردنمی کرد می گفتند"فیت"شدواوحق داشت یک باردیگربه چوب ضربه بزنداگربازهم فیت می شداوبه اصطلاح مرده شده بود وبایدتوپ وچوب رابه نفربعدی می دادوخودمنتظرمی ماند.نفربعدی که به چوب ضربه می زداگرتوپ به فاصلۀدوری میرفت خودضربه زننده ونفراول که مرده شده بودبه طرف صحرامی دویدندتابه دال می رسیدندوبرمی گشتندوبه ده می رسیدنددراین صورت آن دونفرزنده شده بودند،ولی اگردرموقع رفتن وبرگشتن، افرادصحراتوپ رادست به دست به اوسا می رساندندواومی توانست باتوپ به یکی ازافراددرحال دویدن ضربه بزندوبه اصطلاح اورا"کُو"کند افرادی که درده بودندباخته بودندوباید به صحرابروند،یکی دیگرازمواردباخت دراین بازی این بودکه اگرافراد ده همگی چوبشان فیت می رفت آخرین نفرشان اجازه داشت سه باربه توپ چوب بزندومیگفتند"آخِرَه قالَن سه چّو دِر"واگراوهم نمی توانست به توپ ضربه بزندوچوبش فیت می شد آنها باخته بودند،دیگرازمواردباخت این بودکه اگرتوپی که به آن ضربه می زدندرایکی ازافرادصحرادرهوامی گرفت وبه آن گُل میگفتندبازهم افراد ده باخته بودند.بازی به همین صورت ادامه پیدامی کرد.

 

 

 

 

 

اَلّق یا الک دولک

 

 

این بازی نیزگروهی بود،افراد دوگروه می شدندوباشیریاخط یاتریاخشک گروه برنده مشخص می شد.گروه برنده در ده می ماند وگروه بازنده به صحرا می رفت در ده دوعدد سنگ درکنارهم بافاصلۀ حدوداً ده سانتیمترمی گذاشتند.یک تکه چوب به اندازۀ تقریباً بیست سانتیمتربرروی سنگها می گذاشتندوبانوک چوب دستی اول آن تکه چوب رابه هواپرتاب وبعدباچوبدستی محکم به زیرآن ضربه می زدندوبه طرف صحراپرتابش می کردند.افرادصحرا اگرچوب رادرهوا وقبل ازاین که به زمین برسد می گرفتند(به این کار گُل می گفتند) آنهابازی رابرده بودند وبایدجای گروه ها عوض می شد.ولی اگرگُل نمی گرفتندوتکه چوب به زمین می رسید یکی ازافرادصحراازهمان جا با آن تکه چوب سنگ های پایه را که در ده بود نشانه می گرفت وتکه چوب رابه طرف سنگ هاپرتاب می کردواگرتکه چوب به سنگ هابرخورد می کردبازهم گروه صحرابرنده بود وجای گروه هاعوض می شد واگراو به هدف نمی زدبازی ادامه پیدا می کرد.

 

 

 

بِرک قالّرمَه قاچمَه یعنی کلاه رابرداشتن وفرارکردن

 

 

این بازی دونفری انجام می شد،نخست باشیریاخط ویاتریاخشک برنده وبازنده تأیین می شد،چالۀکوچکی درمین ایجادمی کردندونفربازنده خم می شدونوک انگشتانش رادرچاله قرارمی دادودرحین بازی نباید دستش ازچاله بیرون می آمد.نفربرنده به دوراومی چرخیدتادریک فرست مناسب بتواندکلاه اورابرداردوفرارکند،اگردراین حین نفرخوابیده باپایش اورا می زدبه اصطلاح او"کُو: شده بودوحالا اوبایدمی خوابیددرغیراین صورت نفربرنده وقتی کلاه نفرخوابیده رابرمی داشت می دوید.قبلاً جایی رادرحدودصدمتری تأیین می کردند وبه آنجا دال می گفتندوشخصی که کلاه رابرداشته بودتامحل دال می دویدوشخص بازنده هم اورا دنبال می کردودرهرکجا ازاین مسافت اورامی گرفت بایداورا به پشتش سوارمی کردوتا محل چاله اوراحمل می کرد.بازی به همین صورت ادامه پیدا می کردتااین که بالاخره نفربرنده کو می شد وصورت بازی عوض می شد.

 

 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و هفتم فروردین 1393ساعت 22:39  توسط علی اسکندری  |  نظر بدهید

به وبلاگ روستای (ضیاءاباد )ده سفید خوش امدید

صفحه نخست

پروفایل مدیر وبلاگ

پست الکترونیک

آرشیو وبلاگ

عناوین مطالب وبلاگ

پیوندهای روزانه

روستای خانآباد

قای حجت الله عباسی

آقای علیرضایعقوبی

کتاب فقیر آقای اصغرصادقی

حلقه وبلاگ نویسان شازند

وبلاگ آقای علی ذاتعلی

روستای مالمیرآقای یزدانی

سایت رسمی روستای ده سفید

چالهماروستای من

روستای عضدیه

آرشیو پیوندهای روزانه

نوشته های پیشین

فروردین 1393

اسفند 1392

بهمن 1392

دی 1392

آذر 1392

آبان 1392

مهر 1392

مرداد 1392

آرشیو موضوعی

همه چیزدرموردروستای ضیا آباد

پیوندها

روستای زیبای سرسختی علیا

 RSS 

POWERED BY

BLOGFA.COM

 

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 816
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 43
  • آی پی امروز : 40
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 697
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 736
  • بازدید ماه : 898
  • بازدید سال : 5,342
  • بازدید کلی : 43,944